آدمیت
امیر عظیمی
گذشتم از سر پیچ و خم سی سال تنهایی
ولی میترسم از شبای پر پیچ و خم بعدی
تمام سعی من در زندگی این بود کوشیدم
که هرطوری شده بمانند پرچم بعدی
اگر جز ادمیت نیست بحث عالم بعدی
مرا بگذارو بگذر تا سوال مبهم بعدی
حساب دشمنان و دوستانم را جدا کردنند
نمکدان نشکند ای کاش یارو محرم بعدی
اگه جز آدمیت نیست بحث عالم بعدی
مرا بگذارو بگذر تا سوال مبهم بعدی
حساب دوشمنان و دوستانم را جدا کردنند
نمکدان نشکند ای کاش یارو محرم بعدی
غرورم مثل بت در سینه جا خوش کرده میترسم
بلرزاند دلم را ضربه های محکم بعدی
اگر روزی توانستم بتم را بشکنم بی شک
تبر را میگذارم روی دوش ادم بعدی
اگه جز آدمیت نیست بحث عالم بعدی
مرا بگذارو بگذر.تا سوال مبهم بعدی
حساب دشمنان و دوستانم را جدا کردنند
نمکدان نشکند ای کاش یارو محرم بعدی
اگه جز آدمیت نیست بحث عالم بعدی
مرا بگذارو بگذر تا سوال مبهم بعدی
حساب دشمنان و دوستانم را جدا کردنند
نمکدان نشکند ای کاش یارو محرم بعدی
ولی میترسم از شبای پر پیچ و خم بعدی
تمام سعی من در زندگی این بود کوشیدم
که هرطوری شده بمانند پرچم بعدی
اگر جز ادمیت نیست بحث عالم بعدی
مرا بگذارو بگذر تا سوال مبهم بعدی
حساب دشمنان و دوستانم را جدا کردنند
نمکدان نشکند ای کاش یارو محرم بعدی
اگه جز آدمیت نیست بحث عالم بعدی
مرا بگذارو بگذر تا سوال مبهم بعدی
حساب دوشمنان و دوستانم را جدا کردنند
نمکدان نشکند ای کاش یارو محرم بعدی
غرورم مثل بت در سینه جا خوش کرده میترسم
بلرزاند دلم را ضربه های محکم بعدی
اگر روزی توانستم بتم را بشکنم بی شک
تبر را میگذارم روی دوش ادم بعدی
اگه جز آدمیت نیست بحث عالم بعدی
مرا بگذارو بگذر.تا سوال مبهم بعدی
حساب دشمنان و دوستانم را جدا کردنند
نمکدان نشکند ای کاش یارو محرم بعدی
اگه جز آدمیت نیست بحث عالم بعدی
مرا بگذارو بگذر تا سوال مبهم بعدی
حساب دشمنان و دوستانم را جدا کردنند
نمکدان نشکند ای کاش یارو محرم بعدی
کلمات کلیدی :