دست خودم نیست
حمید حامی
دست خودم نیست گاهی که نیستی دیوومه میشم
کنج اتاقم می میرم اما آروم نمیشم
کجای گریه تنهام گذاشتی که بیقرارم
دست خودم نیست راه گریزی از تو ندارم
وقتی که نیستی دلگیرم از من می پاشم از هم
طاقت میارم بگو کجا از یاد تو رفتم
چه کردی با من که آینه هارو نمیشناسم
که از حضور خاطره های تو در هراسم
دست خودم نیست گاهی که نیستی دیوومه میشم
کنج اتاقم می میرم اما آروم نمیشم
دست خودم نیست اگه به گریه به تو دچارم
اگه نشد که بگم به چشمات علاقه دارم
دست خودم نیست اگه هنوزم چشم انتظارم
بی تو از آینه از ماه و مهتاب گلایه دارم
دست خودم نیست گاهی که نیستی دیوومه میشم
کنج اتاقم می میرم اما آروم نمیشم
وقتی که نیستی دلگیرم از من می پاشم از هم
طاقت میارم بگو کجا از یاد تو رفتم
چه کردی با من که آینه هارو نمیشناسم
که از حضور خاطره های تو در هراسم
دست خودم نیست گاهی که نیستی دیوومه میشم
کنج اتاقم می میرم اما آروم نمیشم
کنج اتاقم می میرم اما آروم نمیشم
کجای گریه تنهام گذاشتی که بیقرارم
دست خودم نیست راه گریزی از تو ندارم
وقتی که نیستی دلگیرم از من می پاشم از هم
طاقت میارم بگو کجا از یاد تو رفتم
چه کردی با من که آینه هارو نمیشناسم
که از حضور خاطره های تو در هراسم
دست خودم نیست گاهی که نیستی دیوومه میشم
کنج اتاقم می میرم اما آروم نمیشم
دست خودم نیست اگه به گریه به تو دچارم
اگه نشد که بگم به چشمات علاقه دارم
دست خودم نیست اگه هنوزم چشم انتظارم
بی تو از آینه از ماه و مهتاب گلایه دارم
دست خودم نیست گاهی که نیستی دیوومه میشم
کنج اتاقم می میرم اما آروم نمیشم
وقتی که نیستی دلگیرم از من می پاشم از هم
طاقت میارم بگو کجا از یاد تو رفتم
چه کردی با من که آینه هارو نمیشناسم
که از حضور خاطره های تو در هراسم
دست خودم نیست گاهی که نیستی دیوومه میشم
کنج اتاقم می میرم اما آروم نمیشم
کلمات کلیدی :