ببار برایم
رضا یزدانی
ببار برایم
تو که هزاران چشمه ی جوشان
پشت مردمکهایت پنهان کرده ای
ببار برایم
اشکهایت همان آب حیاتیست
که خضر نوشید و هنوز
در به در جاودانگیست
ببار برایم
ساعت چشمهایم
عجیب با ساعت ابرها کوک است
عقربه هایی خلاف مسیر زندگی
که بهم نمیرسند و فقط جفت میشوند
ببار برایم
که تو اشک هایت
برف آب شده ی کوهستان است
بکر و جاری
ببار
سیلاب دردهایت را دوست دارم
تو که هزاران چشمه ی جوشان
پشت مردمکهایت پنهان کرده ای
ببار برایم
اشکهایت همان آب حیاتیست
که خضر نوشید و هنوز
در به در جاودانگیست
ببار برایم
ساعت چشمهایم
عجیب با ساعت ابرها کوک است
عقربه هایی خلاف مسیر زندگی
که بهم نمیرسند و فقط جفت میشوند
ببار برایم
که تو اشک هایت
برف آب شده ی کوهستان است
بکر و جاری
ببار
سیلاب دردهایت را دوست دارم
کلمات کلیدی :