تاب گیسو
مازیار فلاحی
تو شبی که باد می اومد
اومدی از خونه بیرون
باد افتاد توی موهات
موهاتو کردی پریشون
تو شبی که باد می اومد
یه درخت کاج خسته
سر پناه یه نفر شد
یه نفر که دل شکسته
همه ی دنیا رو پای چشای تو داده بوده
دل خسته اشو ندیدی زیر پات افتاده بوده
دل تنهای من
شهر رسوای من
تاب گیسوی تو برده قرارم
همه غمهای من
توی شبهای من
خم ابروی تو
بوده نگارم
تو شبی که باد می اومد ..
همه اومدن دوباره ،
یه آتیش کنار ساحل ، یه شب پر از ستاره
همه بودنُ نبودی ، غم و غصه امُ ندیدی
هیچکی هیچی نمیدونه که تو رفتی و بریدی
تو ترنم خیالم نوبت دیدار من شد
یه صدای تلخ و تنها ، همدم گیتار من شد
دل تنهای من
شهر رسوای من
تاب گیسوی تو برده قرارم
همه غمهای من
توی شبهای من
خم ابروی تو
بوده نگارم
کلمات کلیدی :