از سرت وا نمیشم

برگرد ببین داره میلرزه دست و پاهام
تعبیر شدن همه خواب هام
میبینی چیکار کردی باهام
یه روزی آرزو کردم که دستات مال من باشن
قلبمو توی دل بی رحم تو کشتم
اما آخرین بود قرارامون
دیدی تونستی ازم آسون بگذری
من بمونم زیر بارون
میخوای از سرت وا شم
ولی من هر چقد جلوی چشمت کم باشم
ببین عاشق برق چشماتم
اما میدونم دلت واسم تنگ میشه بازم واست
میخوای از سرت وا شم
ولی من هر چقد جلوی چشمت کم باشم
ببین عاشق برق چشماتم
اما میدونم دلت واسم تنگ میشه بازم واست
بوی نم بارون سرتو گذاشتی روی بازوم
چه حس خوبی همه چی خوبه آروم
اون چشای عسلیته که کرده جادوم
الان کجایی که جلو همون پنجرم
با خاطرات خوبمون میکنم دست و پنجه نرم
تقاص چیو باید پس بدم
یعنی الان اینقدر بدم که واست شدم کسر شان
یعنی خود طرف بهتر از منه
هرکاری هم بکنم من به چشمت نمیاد بده
چیکار کردی با اینکه باورم نشه
چطور تونستم ببینم که با همه تهش
… ییه آدم مریضم که پر اضطرابه
فقط شده استفاده
فقط شده استفاده
میخوای از سرت وا شم
ولی من هر چقد جلوی چشمت کم باشم
ببین عاشق برق چشماتم
اما میدونم دلت واسم تنگ میشه بازم واست
میخوای از سرت وا شم
ولی من هر چقد جلوی چشمت کم باشم
ببین عاشق برق چشماتم
اما میدونم دلت واسم تنگ میشه بازم واست