یارا
گروه دارکوب
جانا تو قرص ماه روشنی
ما را دگر صدا نمی زنی
عمرم به پای تو فدا شده
فکری به حال ما نمی کنی
جانا تو قرص ماه روشنی
ما را دگر صدا نمی زنی
عمرم به پای تو فدا شده
فکری به حال ما نمی کنی
که من عاشق نگاهت شدم
از خوبیِ تو منم بهتر شدم
با گرمای تو دلم آب شد
عیش و نوش مان روبراه شد
که من عاشق نگاهت شدم
از خوبیِ تو منم بهتر شدم
با گرمای تو دلم آب شد
عیش و نوش مان روبراه شد
یادی نمی کنی چرا زما
ترسم کنی فراموش مرا
تنها روم به جمع دوستان
مویت نمی کند مرا رها
یادی نمی کنی چرا زما
ترسم کنی فراموش مرا
تنها روم به جمع دوستان
مویت نمی کند مرا رها
جانا تو قرص ماه روشنی
ما را دگر صدا نمی زنی
عمرم به پای تو فدا شده
فکری به حال ما نمی کنی
جانا تو قرص ماه روشنی
ما را دگر صدا نمی زنی
عمرم به پای تو فدا شده
فکری به حال ما نمی کنی
که من عاشق نگاهت شدم
از خوبیِ تو منم بهتر شدم
با گرمای تو دلم آب شد
عیش و نوش مان روبراه شد
که من عاشق نگاهت شدم
از خوبیِ تو منم بهتر شدم
با گرمای تو دلم آب شد
عیش و نوش مان روبراه شد
یادی نمی کنی چرا زما
ترسم کنی فراموش مرا
تنها روم به جمع دوستان
مویت نمی کند مرا رها
یادی نمی کنی چرا زما
ترسم کنی فراموش مرا
تنها روم به جمع دوستان
مویت نمی کند مرا رها
دانم بی سبب صدات می کنم
شاید باز اشتباه می کنم
آخر چاره ای به کار من بجوی
ورنه باز تکرار می کنم
که من عاشق نگاهت شدم
از خوبیِ تو منم بهتر شدم
با گرمای تو دلم آب شد
عیش و نوش مان روبراه شد
که من عاشق نگاهت شدم
از خوبیِ تو منم بهتر شدم
با گرمای تو دلم آب شد
عیش و نوش مان روبراه شد
جانا تو قرص ماه روشنی
ما را دگر صدا نمی زنی
عمرم به پای تو فدا شده
فکری به حال ما نمی کنی
جانا تو قرص ماه روشنی
ما را دگر صدا نمی زنی
عمرم به پای تو فدا شده
فکری به حال ما نمی کنی
دگر صدا نمیزنی
تو قرص ماه روشنی
جانا
ما را دگر صدا نمی زنی
عمرم به پای تو فدا شده
فکری به حال ما نمی کنی
جانا تو قرص ماه روشنی
ما را دگر صدا نمی زنی
عمرم به پای تو فدا شده
فکری به حال ما نمی کنی
که من عاشق نگاهت شدم
از خوبیِ تو منم بهتر شدم
با گرمای تو دلم آب شد
عیش و نوش مان روبراه شد
که من عاشق نگاهت شدم
از خوبیِ تو منم بهتر شدم
با گرمای تو دلم آب شد
عیش و نوش مان روبراه شد
یادی نمی کنی چرا زما
ترسم کنی فراموش مرا
تنها روم به جمع دوستان
مویت نمی کند مرا رها
یادی نمی کنی چرا زما
ترسم کنی فراموش مرا
تنها روم به جمع دوستان
مویت نمی کند مرا رها
جانا تو قرص ماه روشنی
ما را دگر صدا نمی زنی
عمرم به پای تو فدا شده
فکری به حال ما نمی کنی
جانا تو قرص ماه روشنی
ما را دگر صدا نمی زنی
عمرم به پای تو فدا شده
فکری به حال ما نمی کنی
که من عاشق نگاهت شدم
از خوبیِ تو منم بهتر شدم
با گرمای تو دلم آب شد
عیش و نوش مان روبراه شد
که من عاشق نگاهت شدم
از خوبیِ تو منم بهتر شدم
با گرمای تو دلم آب شد
عیش و نوش مان روبراه شد
یادی نمی کنی چرا زما
ترسم کنی فراموش مرا
تنها روم به جمع دوستان
مویت نمی کند مرا رها
یادی نمی کنی چرا زما
ترسم کنی فراموش مرا
تنها روم به جمع دوستان
مویت نمی کند مرا رها
دانم بی سبب صدات می کنم
شاید باز اشتباه می کنم
آخر چاره ای به کار من بجوی
ورنه باز تکرار می کنم
که من عاشق نگاهت شدم
از خوبیِ تو منم بهتر شدم
با گرمای تو دلم آب شد
عیش و نوش مان روبراه شد
که من عاشق نگاهت شدم
از خوبیِ تو منم بهتر شدم
با گرمای تو دلم آب شد
عیش و نوش مان روبراه شد
جانا تو قرص ماه روشنی
ما را دگر صدا نمی زنی
عمرم به پای تو فدا شده
فکری به حال ما نمی کنی
جانا تو قرص ماه روشنی
ما را دگر صدا نمی زنی
عمرم به پای تو فدا شده
فکری به حال ما نمی کنی
دگر صدا نمیزنی
تو قرص ماه روشنی
جانا
کلمات کلیدی :